بوستان محله، کلاس درس رایگان این استاد دانشگاه است
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۳۶۰۳۵
همشهریآنلاین - نصیبه سجادی: دستهجمعی به پارک میروند. کلاسهای آموزشی برگزار میکنند و فعالیتهایی از این دست، همگی توسط بانوان یک محله باهویت و اصیل انجام میشود. «مریم علیدادی» یکی از این بانوان و استاد دانشگاه شاهد و ٤٨ساله است. او برای ساکنان محلهاش، کودک و نوجوان و مادران علاقهمند، کلاسهای نقاشی برگزار میکند تا هم رایگان آموزش ببینند هم در یک فعالیت اجتماعی شرکت میکنند و مهارت بیاموزند تا در صورت نیاز از محل فروش تابلوهایشان درآمد کسب کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
هفتهای شاد و قبراق با شاگردانمریم علیدادی ٣٠ شاگرد دارد؛ کودک و نوجوان که البته تعدادشان کمو زیاد میشود. بچههایی شاد و بازیگوش که کنترل کردنشان انرژی زیادی از او میگیرد. او میگوید: «چند روز در هفته دانشگاه تدریس میکنم و چهارشنبهها در پارک آفتاب به شاگردانم رایگان آموزش نقاشی میدهم »
آموزش در هوای آزاد و فضای وسیع پارک، آن هم برای بچههای پرجنب و جوش خسته اش میکند، بااینوجود میگوید: «از این کار داوطلبانه و دلی لذت میبرم و تمام هفته را با انرژی که از همان یک روز میگیرم سرحال و قبراق بهکار ادامه میدهم و برای مقابله با زندگی و مشکلات آن کم نمیآورم.»
الان شاگردانش نقاشی خوب میکشند، برخی هم نقاشان ماهری شدهاند و تابلوهای نقاشیشان را میفروشند. گاهی هم در همان خیابان محل زندگیشان، بانو علیدادی نمایشگاهی برایشان برگزار و خانوادهها و همسایهها را دعوت میکند تا هم شاگردان کمسن و سالتر تشویق شوند و هماینکه یک روز خاطرهانگیز برای همه رقم بخورد. این استاد دانشگاه ادامه میدهد: «در حین کلاس گاهی بچهها را برای جمعآوری فیلتر سیگار میبریم و به آنها آموزش میدهیم تا چه کارهایی بکنند تا محل زندگی و محیطزیستشان پاکیزه بماند و به آن آسیبی نرسد. اوایل بچهها مقاومت میکردند ولی الان این کار را دوست دارند و خودشان هر جا زبالهای ریخته میشود آن را جمع و در سطل میریزند»
هزینه تهیه بوم و قلم و رنگ زیاد است و گاهی شاگردان در میانه آموزش، از پرداخت هزینهها ناتوان میشوند و بهانههایی میآورند و میگویند دیگر سر کلاس نمیآیند. علیدادی میگوید: «وقتی میبینم شاگردی علاقه و استعداد نقاشی دارد و در مدت کوتاهی تابلوهای زیبایی خلق کرده ناراحت میشوم که به دلیل ناتوانی در تامین هزینه نتواند ادامه دهد.» ساکن دلسوز محله امیرآباد و استاد دانشگاه شاهد برای این مشکل هم راهحلی دارد: «در گروههای واتساپی که با بانوان محله تشکیل دادهایم موضوع را مطرح و پول لازم را جمعآوری میکنیم و وسایل نقاشی را میخریم و به شاگردمان هدیه میدهیم تا هیچکس به هیچ دلیلی از آموزش محروم نشود.»
دختر کو ندارد نشان از پدرمریم علیدادی فرزند شهید «جانمحمد علیدادی» است. خلبانی که جانانه جنگید تا یک وجب از خاک وطنش بهدست بیگانه نیفتد. خاطرات کمی از او به یاد دارد، چون ٨ساله بوده که پدرش در کردستان، با اصابت موشک به هواپیمایش به شهادت میرسد. او میگوید: «یادم میآید زمان بمبارانهای تهران همهجا خاموشی میزدند. یک شب پدرم به مرخصی آمده بود. آن شب به خاطر بمباران خانه حسابی تاریک بود. پدرم در زد. پرسیدم" کیه؟ گفت؛ بابا! " خیلی ترسیده بودم. چندین بار این سوال را تکرار کردم و او هم چند بار گفت؛ بابا! بابا! ". طنین این صدا تنها خاطرهای است که هنوز هم بعد از سالها از شهادتش در ذهنم مانده و مرا یاد پدری میاندازد که عاشق مردمش بود و اگر من اکنون در کارهای داوطلبانه مشارکت میکنم شاید به دلیل داشتن چنین پدر فداکاری است که جنگ او را خیلی زود از من گرفت، ولی ایمان، استقامت و مردمدوستیاش را برایم به ارث گذاشت.»
کد خبر 706316 برچسبها فرهنگ دانشگاههای ایران محله همشهری آنلاین منطقه ۶ مشارکت مردمی تهران شهر نمایشگاه نقاشی - نقاشان محیط زیست ایران همشهری محله کودکان آموزشی نخبگان عشق بوستانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: فرهنگ دانشگاه های ایران محله همشهری آنلاین منطقه ۶ مشارکت مردمی تهران شهر نمایشگاه نقاشی نقاشان محیط زیست ایران همشهری محله کودکان آموزشی نخبگان عشق بوستان استاد دانشگاه بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۳۶۰۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمی؛ همیشگی ترین عشق است
ایسنا/گیلان معلم یک مدرسه استثنایی با بیان اینکه شغل معلمی یک کار ویژه است در پاسخ به این سوال که آیا از این انتخاب راضی هستید؟ تاکید کرد: با علاقه شدید قلبی و با کمال میل این شغل را انتخاب کردم و هر روز با عشق سر کلاس می روم.
۱۲ اردیبهشت ماه؛ روز معلم؛ فرصت تجلیل از آموزگاران و دبیران، اساتید دانشگاه و همه آنهایی است که سهم و نقشی در آموزش، تعلیم و تربیت ما دارند. معلمان مدارس استثنایی از آن دسته شاغلان حرفه آموزش و پرورش هستند که عشق و علاقه چاشنی کارشان است وگرنه شاید نمی شد در این مسیر ثابت قدم بود.
در همین رابطه مرتضی عابدپور لنگرودی، معلم جوان ولی با تجربه یکی از مدارس استثنایی رشت در گفتوگو با ایسنا از زیبایی های شغلش می گوید.
وی که متولد ۱۶ تیر ۱۳۶۹ در لنگرود گیلان است و از چندین دهه پیش ساکن رشت شده، در خصوص نحوه ورود به این حرفه اظهار کرد: کارشناسی عمران و ارشد ادبیات دارم و با توجه به روحیه جستجوگری که در وجودم بود از زمانی که توانستم وارد بازار کار شوم، مشاغل مختلفی را امتحان کردم ولی هیچ شغلی نمیتوانست روح مرا اغنا کند و خستگی، چیزی بود که در وجودم باقی میماند و در مدت کوتاهی سعی می کردم شغل دیگری را پیشه کنم.
او که شاعر و منتقد ادبی است، گفت: بیش از یک دهه است که در انجمنها و کلاسهای ادبی، منتقد بودم و در دانشگاهها و موسسات ادبی، تدریس داشتم تا اینکه دو سال پیش وارد مدرسه شدم و امسال به صورت رسمی معلم بچههای استثنایی شدم.
عابدپور با بیان اینکه شغل معلمی یک کار ویژه است و ویژهتر از آن دانش آموزان استثنایی هستند، در پاسخ به این سوال که آیا از این انتخاب راضی هستید؟ و آیا ممکن است که بعد از مدتی از این کار هم به شغل دیگری روی بیاورید؟ تاکید کرد: شاید اغراق نباشد اگر بگویم از معدود انسانهای کره زمینم که از شغل خودم راضی هستم و با علاقه شدید قلبی و با کمال میل این شغل را انتخاب کردم و هر روز با عشق سر کلاس می روم.
وی افزود: شاید از بیرون اگر نگاه کنیم جز سختی در این شغل چیز دیگری نباشد، شاید عدهای به دنبال میز و مسئولیت باشند ولی من از آن نقطه فرار کردم و امروز آموزگار بچههایی هستم که عادی نیستند، مثل بقیه نمی بینند، نمی شنوند حتی نمی توانند مثل بقیه راه بروند و حرف بزنند ولی مملو از عشق و مهر و احساس هستند.
عابدپور با تاکید بر اینکه در این شغل یک مِهر نانوشته بین معلم و شاگرد است، در پاسخ به این سوال که خستگی در این کار چقدر است؟ گفت: اگر قِلق کار را بلد باشی و بدانی با هر دانش آموز چطور باید رفتار کنی، نه تنها خسته نمی شوی، بلکه از آموزش دادن و بودن در کلاس لذت هم می بری.
از این آموزگار میخواهم در یک جمله معلمی را تعریف کند، میگوید: نمیشود! با یک جمله نمیتوان عظمت این شغل را بیان کرد.
عابدپور تاکید کرد: وقتی خداوند انسان را خلق کرد به او یاد داد و انسان توانست اسماء حسنی را بیان کند، در واقع اولین ارثی که انسان برد آموزش دادن و آموزش گرفتن بود و شاید همین باعث شد که انسان اشرف مخلوقات باشد.
این معلم تصریح کرد: در واقع معلمی شغل نیست بلکه یک فطرت است. انسانها همواره و در هر حرفه و پیشهای که باشند، معلم هستند. پدر و مادر وقتی به کودک خود آموزش میدهند، معلم هستند، هر کدام از ما در هر شغل و حرفه وقتی نکته ای را آموزش میدهیم، معلم هستیم. معلمی مثل لذت بردن از زندگی، مثل دوست داشتن و عشق ورزیدن؛ بخشی از زندگی است. منتها در جامعه امروزی و بر اساس نیاز اجتماعی برای این شغل چهارچوب تعریف شده و حکم و فیش دارد.
این آموزگار در پایان با بیان اینکه سیستم آموزش و پرورش نیازمند تحول بنیادی به ویژه در سیستم آموزشی استثنایی است، تاکید کرد: به جز دانش آموزان نابینا، دانش آموزان مدارس استثنایی عمدتاً نمیتوانند به دانشگاه بروند و بر اساس سیستمی که تعریف شده وارد دوره متوسطه نمیشوند بلکه دوره حرفهای و پیش حرفهای دارند.
وی افزود: شاید این دانش آموزان نخبه علمی نشوند ولی باید تلاش کنیم تا جایی که امکان فراگیری دارند، مهارت های زندگی را به آنها یاد بدهیم تا به عنوان یک شهروند مفید وارد جامعه شوند. لذا پشت میز و صندلی نشستن در کلاس درس زیاد مفید نیست بلکه حداقل دو روز در هفته باید با معلم خود به کارگاه بروند و بر اساس علاقه و توانمندی خودشان حرفهای را یاد بگیرند این کار باعث میشود علاوه بر اعتماد به نفس، یک شغل هم یاد بگیرند تا بتوانند به یک شهروند برای خود کسب درآمد داشته باشند.
عابدپور تصریح کرد: بهترین وسیله آموزش برای بچههای استثنایی، بازی است البته نه بازی محض سرگرمی، بلکه فعالیتی که ذهن آنها را تقویت کند. این در حالی است که هنوز برای این مدارس زمین بازی مناسب تعریف نشده است و مثل بچههای عادی سر کلاس درس مینشینند.
انتهای پیام